تقدیم به عشقم
من برای اولین بار عشق را تجربه میکنم
این اتــاق ِ مَن استـــــ .. خونه خالی....خونه غمگین روزهـــآیے ڪـﮧ مے ـدیــدَمــت نـَفـَســمـ میــگـــِرفــت حــآلــآ ڪـﮧ نـیـســتـے دِلــَمـ مے ــگــیرَد بـَـرگـَـرد ، تـَــحَـمُــل اولــے آسـآטּ تـَـر اســت ... !! ✔ بـراے سـر بـه روے شـانـہ هـایـت گـذاشـتـن با تو الفبای عشق را آموختم ندای قلب عاشقم را به گوش همه رساندم به تو کلبه عشقمان بالیدم تو همه ی گم شده ام شدی حال که این چنین شیفته ی تو شدم باش تا در کنارت آرامش بیابم عشق پاکم اگر دست من بود ✔ خــواب هـایـم بــوی تـטּِ تــو را مـے دهــد /. ✔ مـرا بـبـر بـہ شـمـالــے تـریـن نـقـطــہ ے آغـوشــت /. همـین که هســتی خلوت نشین غم شدم ، غمخوار ناپیدای من این جا که می آیی دردها فراموش می شود اما.... همدردها هرگز!!!!! به که پیغام دهم ؟ تمامـِ خَندهـ هایمـ رآ نــذر کردهـ امـ کهـ گریه امـ نگیــــرَد، انگار زاده شدم تا برایت عاشقی كنم دوری از تو تلخ و از خواب پریدم بدون هیچ آتشی و خاکستری می سوزم نگران نباش تمام نمی شوم ، تا که در دستانت اسیرم و مرا غرق بوسته های داغ و آتشینت میکنی نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند ... قلبم دیگر کار نمیکند این که میشنوی صدای قلب نیست آن وقت من دیگر نیستم... پس همیشه باش تا من هم نفس بکشم فـقـط کاش یادت نرود
هدیه ای ازآسمان برای؛
قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسـی هرجای دنیـا که میــــری به آرزوهـــات بـرسی روزه تـــولـــده توئه میـــــلاده هرچی خاطــــره روزی که غیـره ممکنه هیچ جـــوری از یادم بره
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنهابهانه ی آوردن هر بهانه عاشق مهربانی تؤام…. برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی تولــــــــــــــــــــــدت مبــــــــــــارکـــــــــــ
امروز خورشید درخشانتر است و آسمان آبیتر نسیم زندگی را به پرواز میکشد و پرنده آواز جدید میسراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربانترین در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزهها در میهمانی ما خواهند سرود ای مهربانترین روزهای زندگی ات هر روز گوارا باد میلادت مبارک نرو بمان... بشین کنار من.... بشین کنار من که به حال هم بغض کنیـــــــــــــــم........ به خاطر این همه دلتنگی... :(
وقتــے وارد شدی ..
آنقـــدَر کوچَکـــــ مے شـَـــوَد ..
کــهـ دیــگـر جــایــے بَــــرای نـشستَــن
بـاقـــے نَخواهَـــد مانــــد ..
مَـگـر دَر / آغــــوش ِ مَـــن / ..
خونه سوت و کوره بی تو
رنگ خوشبختی عزیزم
دیگه از من دوره بی تو....
مه گرفته کوچه هارو
اما سایه ی تو پیداست
میشنوم صدای شب رو
میگه اونکه رفته ....اینجاااست
تو با شب رفتی و با شب
میای از دیار غربت
توی قلب من میمونی
پر غرور پر نجابت
حالا دست منه تنها
شعر دستاتو میخونه
حس خوب با تو بودن
تو رگهای من میمونه
دلـتـنـگـے هـایـم را بـہـانـہ مـیـڪـنـم (!)
و بـراے در آغـوش ڪـشـیـدنـت
ســرمـاے هــوا را (!)
تــو بـگـو
بـراے بـوسـیـدن لـــ♥ــــب هـایـت
چـہ چـیـز را بـہـانـہ ڪـنـم ؟
"ی" را آنقدر می کشیدم تا صاف بشه!
بشه "ا"
اون وقت هیچ چیز "بی تو" نبود!
همه چیز "با تو" می شد...
نـڪـنـد آטּ دورتــر هـا
نـیـمـہ شـب در آغــوشـم مـے گـیــــرے (!)
بـہ دنـبـال ســتـاره ای
ڪـہ در چـشـمـانــت مـیـدرخــشـد (!)
مـرا بـبـر بـہ ســرزمـیـنـے ڪـہ
دسـتـانــت دروازه ے ورود مــن اســت . . .
یـخ ڪـرده شـانـہ هـایـم در سـردے ایـن تـنـهـایـے /.
مـرا در آغـوش بـگـیـر (×)
همـین که لابــلایِ کلمــاتم
نَفَـــس میکــشی , راه میـــروی
در آغوشــم میگـــیری،
همــین که پنــاه ِ واژه هایــم شده ای
همــین که سایــه ات هسـت
همــین که کلمــــاتـم از بی "تــــو"یـی
یتــیـم نشــده اند،
کافـیست بــرای یک عمــر آرامــش!
بــــــــــاش !
حتی همـــین قـــدر دور !
آغوش گرمت جای من آری تویی دنیای من
تمــــام اکسیـــژنـهـای دُنـــیا را هَم بیاورنــد
بــه کــــارَم نمی آیــد
مــــن پـُــر از هــــــوای تـــو أم ..........!
و پای گودی چشم هایم که می نشینی
ابرهای حوالی نگاهم
سنگین می شوند
مواظب باش!
من گلی بارانی ام
و تو درست پای گودی چشم هایم نشسته ای
به شباهنگ به شب مانده براه ؟
یا به انبوه کلاغان سیاه ؟
به پرستو که سفر می کند از سردی فصل ؟
یا به مرغان نکوچیده شهر ؟
به که پیغام دهم . . . ؟!
به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟؟؟؟؟؟
امـ ـآ شَبـ ــها..
وآی اَز شَبــ هآ...!
هَوایــــِ آغوشتـــْـ دیوانه امـ میکُنـ ــد،
و مَنــــ دَر اَشکــــْ غَـ ــرقــــ می شَوَمــــــ...!
نگاه تو آنچنان سحرم كرد كه دیگر مبتلا به هیچ نگاهی نمی شوم
سهم من از زندگی عشق تو و باور توبود كه به آن رسیدم
گویا تو از آسمان مهمان این دل مبتلا شدی
من دور از تو با خیالت همخانه شدم
بی تو محو می شوم
بی تو انگار جا ماندم
ساده بگویم در تو گم شدم و دیگر هیچوقت پیدا نمی شوم
مستی با تو شیرین ...
برای یکبار هم که شده
بی بهانه بیا!!!
چشام پر اشک بود
بلند شدم و یه راست رفتم سمت کمد
تنها یادگاری از تو
عطرت بود که روی پیرهنم جا مونده بود
سر کشیدم بوی نبودنت را
کسانی هستند که هرگز تکرار نمی شوند ...
و حرفهایی که معنیشان را خیلی دیر می فهمیم.........
صدای پای توست
که شب و روز در سینه ام می دوی
کافی است کمی خسته شوی
کافی است کمی بایستی . . . .
تـویی که از
لـب مـن شعـر
میشوی...!!!
هـرکسـی لایق غـزل
عـاشقـانه نیسـت...!!!
روی این نقطه پر رنگ زمین
بین بی باوری آدم ها
یک نفر میخواهد
که تو خندان باشی
نکند کنج هیاهوی زمان غم بخوری ؟!
روز تولدت رسید.
و دیدم هیچ چیز
گلم را
جز عشق
لایق نیست.
تولدت مبارک
Power By:
LoxBlog.Com |